English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (938 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bungee U ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
burl [nep] U گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
rubber covered wire U سیم با روکش لاستیکی
sheathed hose U لوله لاستیکی روکش دار
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
bleeding [running] U رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
chevron seal U کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
tar down U روکش گرفتن
surfmat U تشک لاستیکی برای شناورشدن روی اب
baton rounds U گلولههای لاستیکی ضداغتشاش فشنگهای لاستیکی
over dyeing U [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
filament U الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
platting U حصیر بافته برای کلاه سازی
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
toe point U پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
wicker work U سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
nitrate dope U دوپی برای پارچههای روکش هواپیما
synthetic fibers U الیاف شیمیایی [الیاف مصنوعی]
pouch U خورجین [گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.]
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
aluminum wool U رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
robes U جامه دربر کردن
robe U جامه دربر کردن
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
transylvania U فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
jijim [cicim] U جاجیم [دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
Kurdish rug U فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
plug U [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
retread process U تقویت روکش روکش دوباره
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
hydraulic U هیدرولیکی
hydraulic jack U جک هیدرولیکی
hydrolic U هیدرولیکی
Pazyryk rug U فرش پازیریک [این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
hydraulic line U خط لوله هیدرولیکی
hydraulic pipe U خط لوله هیدرولیکی
hydraulic tappet U تاپت هیدرولیکی
hydraulic motor U موتور هیدرولیکی
hydrolic pump U پمپ هیدرولیکی
oil hydraulic transmission U گیربکس هیدرولیکی
oil drive unit U گیربکس هیدرولیکی
hydraulic jump U جهش هیدرولیکی
hydraulic lock U قفل هیدرولیکی
hydraulic press U پرس هیدرولیکی
hydraulic pressure U فشار هیدرولیکی
hydraulic pump U پمپ هیدرولیکی
fallopian tubes U لولههای رحم
voice tube U لولههای صدارسان
malpighian tubes or vessels U لولههای ملپیگی
vapor trail U لولههای بخار
drop message U لولههای خبر
ducts U لولههای هوا
bronchial tubes U لولههای نایژ
flying lines U لولههای متحرک
guide pipes U لولههای راهنما
blow tubes U لولههای دمنده
enlisting U برای سربازی گرفتن
enlists U برای سربازی گرفتن
enlist U برای سربازی گرفتن
fully hydraulic machine U دستگاه تماما " هیدرولیکی
hydraulic shock absorber U کمک فنر هیدرولیکی
hydraulic booster unit U تقویت کننده هیدرولیکی
casing pipe U لولههای غیرمشبک چاه
secondary sewers U لولههای فرعی فاضلاب
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
balanced actuator U سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
carburetor tickler U پاک کننده لولههای کاربراتور
stuffing tube U لولههای کانال کشی ناو
quick coupler U بست سریع در لولههای ابرسانی
floral design U طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
moved U مانوور برای گرفتن نفر جلو
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
moves U مانوور برای گرفتن نفر جلو
move U مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
to hog <idiom> U بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
gig U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
To have design on someone . To malign someone . U برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
hydraulic shock absorber U ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
can U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
utilidor U لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
cans U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
pipe cutter U اسباب ویژه قطع لولههای فلزی
wreckage locator U دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp U دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
bids U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dead letter box U فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bid U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
actuator piston U قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
hoseline U لوله لاستیکی
air bed U بالشتک لاستیکی
rubber stamp U مهر لاستیکی
bramble leaf fender U دفرای لاستیکی
gumboot U پوتین لاستیکی
rubber tube U لوله لاستیکی
rubber U کائوچو لاستیکی
gumboots U پوتین لاستیکی
rubber band U نوار لاستیکی
rubber bands U نوار لاستیکی
rubber tile U فرش لاستیکی
rubber snaffle bit U لجام لاستیکی
rubber stopper U درپوش لاستیکی
rubber stamps U مهر لاستیکی
bladder type fuel cell U باک لاستیکی
rubber-stamp U مهر لاستیکی
rubber-stamps U مهر لاستیکی
rubber-stamping U مهر لاستیکی
bladder type fuel call U باک لاستیکی
grommet U پولک لاستیکی
rubbers U کائوچو لاستیکی
foam rubber U اسفنج لاستیکی
rubber-stamped U مهر لاستیکی
ATC U مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
hose clamp U بست لوله لاستیکی
hoseline U خطوط لوله لاستیکی
non metallic waterproof wiring U کابل با پوشش لاستیکی
liferaft U قایق نجات لاستیکی
jackets U غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
galosh U روکفشی کفش لاستیکی
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
radiator coil U لوله لاستیکی رادیاتور
jacket U غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
rubber separator U میان گیر لاستیکی
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com